جدول جو
جدول جو

معنی شرف بخش - جستجوی لغت در جدول جو

شرف بخش
(اُ رُ)
افتخاردهنده و بزرگی بخشنده و سرافرازکننده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فرخ بخش
تصویر فرخ بخش
(دخترانه)
بخشنده، بزرگوار، نام یکی از بهدینان یزد که در سال هشتاد و هشت یزگردی می زیسته
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فرح بخش
تصویر فرح بخش
(دخترانه)
فرح (عربی) + بخش (فارسی) شادی بخش
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فرح بخش
تصویر فرح بخش
فرح انگیز، در طب قدیم مفرّح
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شفابخش
تصویر شفابخش
شفابخشنده، شفادهنده، پزشکی که بیمار را از مرض برهاند، دارویی که مرض را رفع کند
فرهنگ فارسی عمید
(اُ تُ دا رَ دَ / دِ)
شفابخشنده. شفادهنده. دارویی که تندرستی آورد. (ناظم الاطباء). شافی. شفادهنده. بهبودبخش. (یادداشت مؤلف) :
ای باد از آن باده نسیمی به من آور
کآن بوی شفابخش بود دفع خمارم.
حافظ.
، نافع و سودمند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(شَهْ بَ)
نام طایفه ای است که در منطقۀ مکران سکنی دارند و پیشتر بدیشان اسماعیل زائی گفته میشد. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(دِ تَ / تِ)
درم بخشنده. بخشندۀ درم. آنکه درم بخشد:
تا درم خوار و درم بخش بودمرد سخی
تا درم جوی ودرم دوست بود مرد لئیم.
فرخی
لغت نامه دهخدا
(خوَرْ/خُرْ)
فرح انگیز. شادی بخش. رجوع به ترکیبات فرح شود
لغت نامه دهخدا
(فَ رَ بَ)
نام باغی است اندرون قلعۀ شهرپناه دارالخلافت شاه جهان آباد. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سر بخش
تصویر سر بخش
بهره حصه بخش قسمت، آنکه سر خود را در راه هدف خویش فدا کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شفابخش
تصویر شفابخش
شفا دهنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرح بخش
تصویر فرح بخش
شادی بخش
فرهنگ لغت هوشیار
شفا دهنده: بشازنیتار درمانبخش پزشک یا دارویی که دیگران را شفا دهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرح بخش
تصویر فرح بخش
((~. بَ))
آن چه که شادی آورد، شادی بخش
فرهنگ فارسی معین
سرورانگیز، شادی بخش، فرح آور، فرح افزا، فرحناک، مفرح، نزهت بخش، نشاطآور، نشاطانگیز، نشاطبخش
متضاد: غمبار
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تشفی، درمانگر، شافی، علاج بخش
فرهنگ واژه مترادف متضاد